۱۳۸۴/۰۳/۲۱

طعم پيروزي

سلام بر همراهان عزيز
واقعا"پيروزي چه مزه اي داره ؟شيرينه ؟ترشه ؟بي مزه يا...نميدونم من كه فكر ميكنم هر مزه اي ميتونه داشته باشه .يادش بخير هشت سال پيش موقعيكه ايران براي دومين بار به جام جهاني راه پيدا كرده بود اونم بعد از بيست سال يك حركت خودجوش بوجود اومدو همه ريختن توي خيابونا وهمه پايكوبان و رقصان مانند گلهاي پيچ درهم ميپيچيدند و...ولي صبح روز بعد كه از خواب بيدار شدم وبه دانشگاه رفتم اولين صحبتي را كه شنيدم خبر فوت يكي از دوستان وهم دوره ايهاي دانشگاهمان بر اثر سكته قلبي در شب قبلش بود .من سرد شدم ..گرم شدم...داغ شدم..و...و... نميدونم چقدر طول كشيد تا باور كردم .بچه تهران بود وخانواده اش به هزار اميد بچشونو واسه در س خواندن فرستاده بودن كرمان...هيچوقت يادم نميره لحظه اي رو كه بچه هاي دانشگاه با يك حركت نمادين جسد اونو تا فرودگاه همراهي كردن و...اونروزعصر شد وبه خونه برگشتم وبا هزار اندوه وغصه يه گوشه نشستم ويادم مياد به اولين چيزي كه فكر ميكردم مرگ بود ومرگ...دوروز بعدوهمانطور كه گفتم مراسم وداع بود و همراهي خانواده مرحوم تا فرودگاه...روز سوم وقتي عصر به خونه رسيدم دومين شوك به من وارد شد.يك دعوتنامه! براي مراسم هفتم دائي يكي از دوستاي نزديكم بود اوهم دقيقا"شب پيروزي ايران بر استراليا سكته كرده بود.اونو بارها ديده بودم ودوستم ميگفت از مربياي قديمي فوتبال بوده...چند روز پيش كه ايران بحرينوبرد وبه جام جهاني رفت من خوشحال نبودم چرا كه ياد هشت سال پيش منو نگران كرد .نگران اينكه نكنه دوباره خبر بدي به من برسه و... دنيا اينه ديگه چيكار ميشه كرد
بازم از خودم ميپرسم راستي پيروزي چه مزه اي داره؟؟؟؟

21 Comments:

At شنبه خرداد ۲۱, ۰۱:۵۶:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام
آمدم که بگويم وبلاگ شما را در وبلاگ خودم لينک کرده ام اگر دوست داريد وبلاگ من را در وبلاگ خودتان لينک کنيد از وبلاگ من هم سر بزنيد

 
At شنبه خرداد ۲۱, ۰۲:۰۴:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام
آمدم که بگويم وبلاگ شما را در وبلاگ خودم لينک کرده ام اگر دوست داريد وبلاگ من را در وبلاگ خودتان لينک کنيد از وبلاگ من هم سر بزنيد
خیلی دوست دارم با کسی که مطالب این وبلاگ را می نویسد (یعنی شما:آقا سعید)بیشتر آشنا شوم از وبلاگ من دیدن نمایید و بیایید باه رابطه وبلاگی داشته باشیم و وبلاگ همدیگر را لینک کنیم
اگر به مشهد در کل استان خراسان خواستید سفر کنید ما را در مشهد بی خبر نگذارید
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
خوشحال می شویم ودر اینجا از شمادعوت می کنم سفری به استانهای خراسان وشهرهای مشهد و زادگاه من ضهر طلای سرخ قاین داشته باشید خوشحال می شویم
ارادتمند شما محمود رفیعی

 
At شنبه خرداد ۲۱, ۰۲:۰۶:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام
آقاسعید از وبلاگ گروه نیایش هم دیدن نمایید
www.niayesh-group.persianblog.com

 
At یکشنبه خرداد ۲۲, ۰۹:۳۶:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

salam dadash khobam
bebakhsh age dyr omadam...
be nazar man pirozy ham rang dare va ham mazeh...har rango mazehy dashteh bashe lezat bakhshe.
manam in pyrozy ro be dadash footbal dostam tabryk mygam.
by by...

 
At یکشنبه خرداد ۲۲, ۱۱:۲۷:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

salam
ghashang va ziba ..........

 
At یکشنبه خرداد ۲۲, ۰۱:۰۱:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام سعيد خان . خوبين به روي چشم ديدن سر زدم. پيروزي هميشه خوشمزه است. البته اگه با وقايع ديگه يزندگي مخلوط نشه. شما هم سعي كنين پيروزي تيم ملي رو با فوت دوستتون همراه نكنين. حتما پيشوني نوشتشهمون بوده . ايشالله امسال پيروزي تون شيرين تر ميشه. منم دارم اپ مي كنم خواستين يه سر بزنين.

 
At یکشنبه خرداد ۲۲, ۱۰:۱۷:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

SAlam mersi beh man sar zadi. manam tabrik migam beh hameh. rasti man do ta shart bandi ham bordam to ghazieh fotball .kheili chasbid. omidvaram hamisheh hameh golhayeh sarnevesht sazeh zendegishon ro beh mogheh bezanan

 
At یکشنبه خرداد ۲۲, ۱۰:۱۸:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

khasteh nabashi

 
At چهارشنبه خرداد ۲۵, ۱۲:۵۳:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

 
At چهارشنبه خرداد ۲۵, ۰۸:۱۰:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Blogger خلوت تنهايي said...

بسمه تعالي
به گروه صالحان
اولا"سايت بنده محل يا ستاد انتخابات نيست.دوما"جنابعالي وهمرا هانتان با چه دليل ومنطقي نظرها وآرائ خود را به ديگران تحميل ميكنيد وسعي داريد آنها را به همان جهت كه دوست مي داريد بكشيد.هر كسي آزاد است همانگونه رفتار كند كه مي بايد نه آنجوري كه شما وهمفكران شما ميگويند.پس لطفا"شما هم به خودتان نظري بيندازيد تا بهتر متوجه شويد شماهم سعي داريد خودتان را برحق نشان بدهيد.لطفا"اجازه بدهيد هر كسي هرگونه كه فكر ميكند درست است انجام دهد.بيائيد آنقدر تحمل داشته باشيم كه افكار متعدد وجود داشته باشد......والسلام

 
At چهارشنبه خرداد ۲۵, ۰۲:۰۴:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام دوست عزیز...هیچوقت اتفاقات اونطور که ما دوست دایم پیش نمیاد.چه میشه کرد؟!!...طعم پیروزی به تنهایی شیرینه! کاش هیچوقت با اتفاقات تلخ همراه نباشه...مرسی از اینکه به من سر زدید..تا بعد..

 
At پنجشنبه خرداد ۲۶, ۱۲:۲۰:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام
آمدم که بگويم وبلاگ شما را در وبلاگ خودم لينک کرده ام اگر دوست داريد وبلاگ من را در وبلاگ خودتان لينک کنيد از وبلاگ من هم سر بزنيد
وبلاگم را به روز کرده ام از مطلب جدید آن دیدن نمایید ونظر خود را بنویسید
با تشکر
ارادتمند شما
سید محمود رفیعی

 
At پنجشنبه خرداد ۲۶, ۰۲:۱۵:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام آقا سعید
ما مخلصیم
وبلاگم را به روز کرده ام از مطلب
جدید آن دیدن نمایید ونظر خود را بنویسید
با تشکر
چاکرتان
ارادتمند شما
سید محمود رفیعی

 
At پنجشنبه خرداد ۲۶, ۰۷:۱۸:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام آقا سعید...پیروزی که از آن خود نباشد هیچ طعم خاصی ندارد پیروزی تیم ایران هم فقط میتونه یه افتخار ملی باشه...همین !!! من موقع پخش فوتبال تویه بخش دیالیز بیمارستان کنار تخت ندا نشسته بودم و فقط صدای اونو از تلویزیون بخش میشنیدم اما وقتی مسابقه تموم شد صدای بوق و فریاد از همه جا بلند شد...و من باز بی صدا اشک ریختم برای آن روزای خوب رفته از دستی که داشتیم و شاد بودیم...اما این فریادها و شادیهای مردم برای پیروزی تیم منو واقعآ حیرون کرد/از پنجره بیمارستان میدیدم که چطور زن و مرد دختر و پسر اکثرآ با سر و صورت رنگی و با جیغ و داد شادی میکنن/مگه این بازی واسه این اختراع شده که مردم اینچنین مثل روزگار غار نشینی و به عادت اون زمانها بدون اینکه اونا رو دور از تمدن و فرهنگ خطاب کنیم فریاد بکشن و عقده های خیابانی خودشونو خالی کنن؟!!! و بزن و بکوب راه بندازن تا ساعتی از شب...این همه غوغا برای چیست؟؟...در اینجا هم متآسفانه من شنیدم که همان شب پسری جوان که همراه با دائی همسن خودش مشغول شادی بوده کنترل خودشو وقتی پشت موتور دائیش نشسته بوده از دست میده و از موتور میافته و متآسفانه یه خودرو زانتیا که اونم سرعت داشته و حواسش به شادی کردن بوده و پشت موتور اونا در حرکت بوده پسر جوون رو زیر میکنه و...روز بعد هم که دائی از مرگ خواهر زاده همسن خودش متآثر شده بوده به علت وابستگی شدیدش به اون .خودشو مسموم میکنه...و اینچنین کتابچه زندگی دو جوون در دو شب متوالی آنهم بخاطر شادی واسه یه پیروزی پوچ و الکی،خیلی راحت بسته شد....من واقعآ از این رسم زندگی در عجبم...راستی منم همسایه شدم با شما...فعلآ تویه وبلاگ جدید مینویسم/آدرسشو می تونی از وبلاگم برداری...موفق باشی

 
At پنجشنبه خرداد ۲۶, ۰۷:۱۹:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام

 
At جمعه خرداد ۲۷, ۰۸:۰۶:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

hi,
this a costume in our life.
May thire desteny was counted so, don't worry. our turn will be come!
take care.

 
At جمعه خرداد ۲۷, ۱۰:۰۹:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

salam dadash
baz sar zadam.khosh bashy

 
At شنبه خرداد ۲۸, ۰۲:۴۹:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام آقا سعید
ما مخلصیم
وبلاگم را به روز کرده ام از مطلب
جدید آن دیدن نمایید ونظر خود را بنویسید
با تشکر
چاکرتان
ارادتمند شما
سید محمود رفیعی

 
At شنبه خرداد ۲۸, ۰۵:۱۲:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام
یک سوال دارم دوست دارم جوابش را برایم در وبلاگم بگذارید
دوستان عزیز شما اگر یک خواهر داشتید و بعد خواهر شما بعلت حرف حرف شما از شما ناراحت شد وحتی نخواست صدا شما را بشنود و حتی چهره شما را ببیند واینکه شما از کردارتان پشیمان شده باشید چه می کنید چگونه معذرت خواهی می کنید
من هر چه از خواهرم معذرت می خواهم ولی او جوابم را به این می دهد که از من بدش می آید و دیگر من رادوست ندارد
تورا به خدا بگویید چه کنم چه کار کنم من از حرفها و کردارم پشیمانم
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 
At شنبه خرداد ۲۸, ۰۵:۲۴:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام
یک سوال دارم دوست دارم جوابش را برایم در وبلاگم بگذارید
دوستان عزیز شما اگر یک خواهر داشتید و بعد خواهر شما بعلت حرف حرف شما از شما ناراحت شد وحتی نخواست صدا شما را بشنود و حتی چهره شما را ببیند واینکه شما از کردارتان پشیمان شده باشید چه می کنید چگونه معذرت خواهی می کنید
من هر چه از خواهرم معذرت می خواهم ولی او جوابم را به این می دهد که از من بدش می آید و دیگر من رادوست ندارد
تورا به خدا بگویید چه کنم چه کار کنم من از حرفها و کردارم پشیمانم
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام آقا سعید
ما مخلصیم
وبلاگم را به روز کرده ام از مطلب
جدید آن دیدن نمایید ونظر خود را بنویسید
با تشکر
چاکرتان
ارادتمند شما
سید محمود رفیعی

 
At یکشنبه خرداد ۲۹, ۱۲:۳۷:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام

آمدم تا یاد آور یک واقعه باشم

29 خرداد سالگرد شهادت عارف و فیلسوف بزرگ معلم عشق و ایمان

دکتر علی شریعتی

را گرامی میداریم

راهت همیشه پر رهرو باد ای معلم عزیز

آیا میدانید؟

در سال 1356 در یکشنبه 29 خرداد بود که کافران قلم و عشق

عاشق و معلم قلم را به شادت رساندند واکنون فردا همان یکشنبه

29 خرداد اما سال 1384 می باشد از آن سال 28 سال میگذرد

آری شریعتی زنده است او در قلب یکایک ایرانیان بخصوص

جوانان وجود دارد جسمش نیست روحش و تفکر و قلم و کتابش

هست و همیشه هست وخواهد بود

مکتب شریعتی همیشه پیروان خود را دارد

شریعت شریعتی همیشه جاودان باد .


در اینجا و ختم کلام سخنی از این جاودان معلم می آورم

خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز ، چگونه مردن را

خودم خواهم آموخت


سلام آقا سعید
ما مخلصیم
وبلاگم را به روز کرده ام از مطلب
جدید آن دیدن نمایید ونظر خود را بنویسید
با تشکر
چاکرتان
ارادتمند شما
سید محمود رفیعی

 

ارسال یک نظر

<< Home