۱۳۸۵/۱۰/۲۰

بازگشت

خيلي وقته حوصله نوشتن ندارم....ميدوني حرف زياده ولي!!! بي خيال ...مهم اينه كه مي نويسم پس هستم!براي شروع دوباره يه شعر به دلم نشسته كه براتون ميذارم :ه
قصه

اون درخت ته باغ
لخت وعوره ديگه از سيب هاي سرخ
من ميگم :چيدش !؟
چيدش!؟
توميگي
كي بود؟
كي بود؟
اون ميگه
من نبودم !؟
والسلام
نامه تمام
بازم اما شب تاريك كه مياد
بيشترك
بيشترك
لخت وعور ميشه درخت از سيب سرخ
(مجموعه شعر مشت در جيب ،محمد زهري)ه


5 Comments:

At چهارشنبه دی ۲۰, ۰۸:۲۲:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

سلام خوشحال شدم كه دوباره شروع كردي...برات آرزوي موفقيت دارم

 
At چهارشنبه دی ۲۷, ۰۶:۵۱:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

salam, khosh halam ke bazam umadi.
ziba bood

 
At چهارشنبه دی ۲۷, ۰۶:۵۱:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

salam, khosh halam ke bazam umadi.
ziba bood

 
At دوشنبه بهمن ۰۲, ۰۴:۲۷:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

salam, baba bebin ki injasssssss, che ajab peyda shodi to, koja bodi?... akhe nemigi baro bacheha deltanget mishan, anyway khoshalam didam bargashti,... bad nis up ke mikoni be ma ham ye khabari bedi,shad bashi aziz.

 
At شنبه بهمن ۰۷, ۰۵:۵۶:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

درود برشما
خوشحال شدم اومدید.به وبلاگ استاد شجریان سربزنید ،اونجا از وبلاگ عشق شجریان می تونید خطاطیهای استاد رو ببینید.چون نوشته بودید به خطاطی علاقمندید این پیشنهاد رو دادم.خوب باشید و همیشه بنویسد.

 

ارسال یک نظر

<< Home